پست مدیرعاملی ذاتا جذاب است. فارغ از اندازه سازمان، همه فکر میکنند که طبقات بالای ساختار سازمانی آبوهوای دلچسبتری دارد و خیلیها دلشان میخواهد نوک این هرم باشند و برخورداری از اختیارات گسترده و منافع فراوان آن را تجربه کنند.
اما این همه داستان نیست. من مدیرعامل نیستم، اما از زبان چند مدیرعامل بزرگ شنیدهام که مسئولیتها و مصائب این پست به حدی سخت و طاقتفرساست که همه علاقهمندان به رئیسبازی را فراری میدهد و تنها عاشقان به کار و تلاش در این پست باقی میمانند.
اگر سودای مدیرعاملی را در سر میپرورانید پیشنهاد میکنم قبل از هر کاری کتاب «کافه وصال» را بخوانید.
اسم کتاب غلطانداز است و در نگاه اول به نظر میرسد با یک داستان عاشقانه سروکار داشته باشیم. البته واقعا چیزی غیر از این هم نیست. داستانی واقعی از عشق و علاقه یک مدیر نسبت به مجموعهای پیر، مستهلک، ورشکسته و شکستخورده که با تلاش شبانهروزی آقای مدیرعامل و همراهانش سرپا میشود، نفسی تازه میکند و شتاب میگیرد.
قلم داستانی نویسنده دلنشین و پرتوان است و موقعیتهای دشوار و دستاندازهایی که در مسیر انجام درست مسئولیتهای یک مدیرعامل وجود دارد را به خوبی تصویر میکند.
شاید بد نباشد توضیح جالبی که در پشت کتاب چاپ شده را مرور کنیم:
«در شرکتهای بحرانزده، افرادی که بتوانند کاری ثمربخش انجام دهند، انگشتشمارند. منابع اغلب اشتباه تخصیص داده میشود و منفیبافها بر جریان اصلی هدایت شرکت تاثیر میگذارند. در شرکتهای بحرانزده پدیدههایی مانند استراتژیهای اشتباه، فروش بیکیفیت، هدر رفتن سرمایههای انسانی، بحران نقدینگی، جلسات اشتباه، توهم تعادل و اصل شدن حاشیهها، پدیدههایی کموبیش متعارف هستند و در چنین شرایطی آنکه رفتاری نامتعارف دارد، پیشرو و موفق است. این کتاب نتیجه مدیریت نامتعارف در شرکتی ورشکسته است که از بحران خارج شد.»
کافه وصال یک بررسی مورد غنی و آموزنده از یکی از هزاران شرکتیست که در کشورمان فعالیت میکنند. شخصا بار آموزشی این کتاب را بالاتر از دورههای کمخاصیت Mini MBA و موارد مشابه میدانم و مطالعه آن را به همه مدیران این مملکت، بهویژه مدیران بخش خصوصی توصیه میکنم.
این کتاب یک کارگاه آموزشی کامل برای یادگیری مهارتهای مدیریتی در بالاترین سطح است.
کافه وصال را از کجا تهیه کنیم؟
این کتاب به قلم علی صادقی در 168 صفحه و قیمت 12 هزار تومان از انتشارات دنیای اقتصاد قابل تهیه است.
پ.ن: بدیهی است که در این نوشتار منظور از مدیرعامل کسی است که قصد و توان پیشبرد امور راهبردی و اجرایی یک مجموعه را داشته باشد. لطفا مدیران بیخاصیت نسبی (در مقابل سببی!) و رانتباز را قاطی این داستان نکنید!
4 دیدگاه
سجاد
3 سال قبلیوسف جان فکر نمیکردم اینقدر قلم روانی داشته باشی
واقعا از خواندن مطالبت لذت بردم
باشد که من هم کنار تو چیزهای مختلفی یاد بگیرم
یوسف فراهانی
3 سال قبلدر محضر شما درس پس میدیم استاد. ما مخلصیم…
درسا رشتی
2 سال قبلاز خوندن مطالب سایتتون لذت میبرم استاد بزرگوار، بسیار روان و صریح و دلنشین مطلب رو منتقل میکنید.
یوسف فراهانی
1 سال قبل نویسندهسپاسگزارم. ممنون.