اولین بار که فهمیدم «بیمحتوا» در گروه بدوبیراههای مودبانه طبقهبندی میشود حدس زدم پس احتمالا «محتوا» باید نوعی ارزش باشد! پس بدون فوت وقت تصمیم گرفتم محتوا را پیش خودم تعریف کنم اما نتوانستم. اساسا تعریف کردن هر مفهومی با هدف شناسایی و مرزبندی آن مفهوم انجام میشود اما… محتوا که حد و مرزی نداشت. خودم را میدیدم که در هر ثانیه در حال استعمال نوعی از محتوا بودم و دچار نزدیکبینی محتوایی شده بودم. در این میان برخی اختلالات زبانی هم مزید امتنان شد! مثلا آخرش نفهمیدم چرا به لوح فشرده ی که از چند نوع محتوا (متن، صدا، تصویر و ویدئو) تشکیل شده میگویند «چندرسانهای»، در حالی که باید بگویند «چندمحتوایی».
بگذریم. اصولا کسی را سراغ ندارم که در مورد تعریف محتوا سوالی داشته باشد. از آن واژههاست که آنقدر بر در و دیوار آویزانش کردهایم که توهم شناخت آن دامنگیر همهمان شده است. پس بدون ارائه تعریفی دقیق شما را به گوگل بزرگ میسپارم.
یوسف فراهانی
ارسال دیدگاه شما