چند وقت پیش تعدادی پست سریالی با موضوع حرفهایگری در لینکدینم منتشر کردم که هشتگ #شخصیت_حرفه_ای نقطه اتصالشان بود. حالا قصد دارم در این پست همه آنها را یکجا آرشیو کنم تا دوستان علاقهمند راحتتر بتوانند دسترسی داشته باشند. سریهای جدید هم به ابتدای همین پست اضافه خواهد شد.
همین اول کار دوست دارم شفافسازی کنم. اینکه منِ نوعی درباره اخلاق حرفه ای صحبت کنم به این معنا نیست که من حرفه ای هستم و بقیه غیرحرفه ای؛ بلکه مخاطب این محتواهای سریالی خودم هم هستم. سوءتفاهم نشود.
یک نکته دیگر هم بگویم و تمام. قرار است کلیگویی نکنم و خیلی شفاف، دقیق و بیپرده از مصداقها صحبت کنم؛ مصداقهایی که شاید به چشم شما هم آمده باشد. همین. 🙂
شخصیت حرفهای / قسمت پنجم
موضوع این قسمت مصاحبه شغلی است. بسیار پیش میآید که وقتی از کسی برای مصاحبه دعوت میکنیم، برای اثبات حقانیت خودش، از محل کار و مدیر سابقش بدگویی میکند. چنین رفتاری به شخصیت حرفهای مصاحبهشونده آسیب میزند و حتی ممکن است آن موقعیت شغلی هم از دست برود؛ چرا که در ذهن مصاحبهکننده این شبهه پیش میآید: اگر چنین شخصی روزی از سازمان ما برود، آیا همین حرفها را در مورد ما هم خواهد گفت؟
شخصیت حرفهای / قسمت چهارم
به چهارمین قسمت از محتواهای سریالی #شخصیت_حرفه_ای رسیدیم و قرار است در مورد ضبط (رکورد) صدای جلسات صحبت کنیم.
اگر قصد دارید صدای جلسهای را ضبط کنید، حتما و حتما این موضوع را به اطلاع همه اعضای آن جلسه برسانید و اجازه بگیرید.
حتی اگر پیشفرض ذهنی شما این باشد که حاضرینِ جلسه با ضبط صدا مشکلی ندارند، باز هم باید اطلاعرسانی کنید.
ضبطِ بدون اجازه، شخصیت حرفهای شما را زیر سوال میبرد و ممکن است دلخوری همکارانتان را به دنبال داشته باشد.
شخصیت حرفهای / قسمت سوم
در قسمت دوم در مورد دستورجلسه و صورتجلسه صحبت کردیم. این بار قرار است در مورد خودِ جلسه صحبت کنیم. دقیقتر بگویم، در مورد تخته وایتبرد جلسه!
همه ما در طول جلسات از تحتهوایتبرد استفاده میکنیم تا راحتتر به جمعبندی برسیم. تا اینجای کار مشکلی نیست و اتفاقا خیلی هم طبیعی است. مشکل از جایی شروع میشود که جلسه تمام میشود و ما اتاق جلسه را ترک میکنیم، اما تختهوایتبرد را پاک نمیکنیم!
تمیز کردن تخته از دو منظر بسیار مهم و حیاتی است: اول اینکه یک شخصیت حرفهای باید محرمانگی اطلاعات کارفرما را رعایت کند. از بین نبردن اطلاعات جلسه (که روی تخته باقی مانده) در تضاد با اصول اولیه رعایت محرمانگی است.
دوم اینکه پاک کردن تخته بخشی از وظایف ماست؛ درست مثل سایر کارهایی که بابتشان حقوق میگیریم. این وظیفه، مثل سایر وظایف، نباید به دوش همکاران گذاشته شود. قطعا همکار ما از پاک کردن تهمانده جلسه ما احساس خوبی نخواهد داشت!
البته همه میدانیم که این موضوع بیشتر به خاطر فراموشکاری و کمتر به خاطر اهمالکاری است. پیشنهاد میکنم با تذکر دادن به همدیگر، عادت پاک کردن تخته را هم جا بیندازیم، درست مثل عادتهای دیگر.
شخصیت حرفهای / قسمت دوم
موضوع قسمت دوم چیزی نیست جز جلسات کاری؛ البته نه خودِ جلسه، بلکه قبل و بعد جلسه.
برگزاری جلسه به این معنا نیست که دورِ هم بنشینیم و صحبت کنیم؛ اصلا فرقش با سبزی پاک کردن این است که در هر جلسه قرار است یک موضوع مشخص و یک خروجی حرفهای داشته باشیم؛ و لازمه این خروجی حرفهای داشتن دستورجلسه و صورتجلسه است.
یک شخصیت حرفهای وقتی جلسهای را تنظیم میکند دستور جلسه را هم در کلندر درج میکند. دستورجلسه یعنی دقیقا بگوییم موضوع جلسه چیست و قرار است در مورد چه موضوعاتی صحبت شود.
دستورجلسه به مدعوین کمک میکند تا با آمادگی قبلی در جلسات حضور پیدا کنند و چه بسا جلسات اثربخشتری داشته باشیم.
وقتی جلسه به خوبیوخوشی برگزار شد صورتجلسه را نیز باید ارسال کنیم. مواردی مثل تاریخ و ساعت برگزاری، مکان، افراد حاضر و غایب، موضوعات بررسیشده، تصمیمات گرفتهشده، اقدامات موردانتظار همراه با تعیین شخص مسئول و تاریخ انجام، تاریخ و موضوع جلسه بعدی و… .
ارسال دستورجلسه و صورتجلسه هم جلسات را موثر میکند، هم نشان میدهد که ما حرفهای و بلدهکار هستیم.
شخصیت حرفهای / قسمت اول
در اولین قسمت حرفهایگری دوست دارم در مورد پخش موزیک با صدای بلند در محل کار صحبت کنم. این خیلی پسندیده است که شما موسیقیدوست هستید، اما شاید سلیقه همکارانتان با شما یکسان نباشد؛ حتی اگر همسلیقه هم باشید، شاید در آن لحظه خاص دوست نداشته باشند موزیک گوش کنند و ترجیح بدهند با تمرکز کافی، به کارهایشان برسند.
پخش موزیک در محل کار میتواند شخصیت حرفهای شما را زیر سوال ببرد. پیشنهاد من به شما، استفاده از یک هدفون باکیفیت است تا هم خودتان از موسیقی لذت بیشتری ببرید، هم همکارانتان از مصاحبت با شما. فکر نمیکنم محیط کار به دی جی نیاز داشته باشد!
ارسال دیدگاه شما