زندگی نوشته

21 ویژگی یک مدرس کاردرست

کلماتی که در این مطلب پشت سر هم چید‌ه‌ام از سرِ عقیده است؛ عقیده‌ای که چند سالی می‌شود دنبالش می‌کنم و سردر پیج اینستاگرامم حکاکیش کرده‌ام. ضمنا همین اولِ کار شفاف‌سازی کنم که شخصا ادعایی در زمینه تدریس ندارم؛ صرفا می‌خواهم مشاهداتم را به اشتراک بگذارم.

این مطلب نه تنها برای مدرسان، که برای دانشجوها هم کاربرد دارد و در این بازار پرهیاهوی آموزش، به آنها کمک می‌کند تا اسیر کارگاه‌های بی‌کیفیت نشوند. سعی کرده‌ام جامع و کامل توضیح بدهم و همه ویژگی‌ها را ببینم. با این حال، اگر موردی به نظرتان رسید اعلام کنید تا اضافه کنم. ارادتمند.

 

قبل از هر چیز: آیا مدرس‌شدن به برندینگ شخصی ما کمک می‌کند؟

اگر فکر می‌کنید با تدریس می‌توانید دیگر «شخص» نباشید و «برند» شوید و در ادامه هم احیانا پول پارو کنید، درست فکر می‌کنید! اما همه چیز به انگیزه شما بستگی دارد.

اگر انگیزه اصلی شما چیزی غیر از «اشتیاق فراوان برای کمک کردن به دیگران» است، بهتر است سراغ سایر روش‌های برندینگ شخصی بروید. جاده تدریس طولانی است و پر پیچ و خم، و امکان دارد سر یکی از همین پیچ‌ها، انگیزه اصلی شما برای دانشجویانتان برملا شود!

همچنین تدریس انرژی فراوان می‌خواهد و باطری‌هایتان باید از عشق و علاقه پر باشد، وگرنه خودتان هم کم می‌آورید. پس جوگیر این «تب تند مدرس‌شدن» نشوید که گاو نر می‌خواهد و مرد کهن.

هول نکنید!

یک نکته مهم دیگر هم بگویم و برویم سراغ اصل مطلب. اگر هنوز در مراحل اولیه توسعه فردی هستید و چیز زیادی در چنته ندارید، بهتر است فعلا روی خودتان تمرکز کنید. نگران نباشید! برای تدریس دیر نمی‌شود. اول خودتان را تا حد مطلوبی کامل کنید، بعد سراغ کامل‌کردن بقیه بروید. هیچ‌چیز بدتر از این نیست که در ابتدای مسیر حرفه‌ای‌تان، برچسب «بی‌سواد» روی پیشانی شما بخورد!

 

21 ویژگی یک مدرس کاردرست

بر اساس مشاهداتم، به ویژگی‌هایی رسیدم که یک مدرس برتر باید آن‌ها را در خودش تقویت کند. توجه کنید که هیچ اولویتی در کار نیست و عددها کاربرد خاصی جز شمارش ندارند.

یک. عشق و اشتیاق – هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق (حافظ)

به عنوان یک مدرس، شما باید «عاشق» دو چیز باشید: موضوع تدریس و خودِ تدریس.

حرفم را پس می‌گیرم! نه فقط عاشق، که باید «مبتلا» هم باشید. عاشق ممکن است روزی فارغ شود! اما مبتلا مثل پروانه‌ای است که خودش را وسط آتش انداخته. درست مثل فرهاد که «به شیرین مبتلا بود». کسی که مبتلا باشد علائم حیاتیش درگیر می‌شود و دیگر شب و روز ندارد. دغدغه‌مند می‌شود و خواب‌و‌خوراکش تغییر می‌کند.

انسان مبتلا دنیا را را از لنز دوربینِ حرفه‌اش می‌بیند. همیشه در این فکر است که چگونه می‌تواند کاری برای صنفش بکند. او یک لحظه هم از فکر «تحول» جدا نمی‌شود. شخصا عادل طالبی را اینگونه دیده‌ام.

علاوه بر ابتلا به صنف، مدرس باید به حوزه تدریس هم مبتلا باشد. یعنی از اینکه آخر هفته‌ها به جای «شمال» می‎رود سر کلاس حظ وافر ببرد! اگر چنین حس‌وحالی ندارد، هنوز ویروسی و مبتلا نشده است. خلاصه که تدریس زمین بازی عاشقان است، نه کاسبان.

 

دو. اصالت – آن اصیل خوش‌لقای مکرم درویش‌دوست (سنایی)

تگ‌لاین سال‌های قبل کوکاکولا را به خاطر دارید: اصل جنس!

مدرس کاردرست هم باید مثل کوکاکولا اصیل باشد. تقلبی و کپی نباشد. به قولی «ما کاپی نمی‌خوایم!». مدرس باید خودش باشد، و صدالبته خودش هم «چیزکی» باشد، تا درباره‌اش بگویند «چیزها»!

اصالت می‌تواند در زاویه نگاه مدرس باشد؛ یعنی طوری به موضوع تدریس نگاه کند که قبل از او هیچکسی نتوانسته یا حتی نخواسته. اصالت می‌‌تواند در شیوه تدریس مدرس، فن بیانش، تمرین‌هایش و یا حتی کلماتی باشد که سر کلاس استفاده می‌کند. خلاصه که اصالت شاخ‌ودم ندارد؛ اگر توانستی نقطه تمایزی برای خودت پیدا کنی، کم‌کم اصیل می‌شوی و از رویت کپی می‌کنند.

یادم می‌آید جایی خوانده بودم: نگران کپی شدن نباشید؛ نگران کپی نشدن باشید!

اگرکپی نشدید بدانید که یک جای کار می‌لنگد.

 

سه. خلاقیت – فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم (حافظ)

خدا و مخلوقاتش خلاق هستند و خلاقیت را دوست دارند.

خلاقیت می‌تواند همه را سر ذوق بیاورد؛ حتی آن دانشجوی عبوس و اخموی ته کلاس را، که دائم سعی می‌کند مچتان را بگیرد!

خلاق بودن در نهایت به اصالت منجر می‌شود. شما با خلاقیت می‌توانید سبکی از خودتان بسازید که همه دلشان بخواهد از روی شما کپی کنند. در واقع خلاقیت بنزینی است که موتور «اصالت» را روشن نگه می‌دارد.

با کمک خلاقیت، خیلی سریع می‌توانید جایگاه واقعی‌تان را در حوزه آموزش به دست بیاورید؛ چرا که اساسا خلاق‌بودن کار سختی است و خیلی از مدرسان قدیمی و باسابقه، حوصله این چیزها را ندارند! برخی اساتید کسل‌کننده دانشگاهتان را به خاطر بیاورید تا منظورم را متوجه شوید.

 

چهار. صمیمیت – برخیز و دوستانه طریقی همی سپر (معزی)

عصا قورت ندهید! صرفا چند نفر به شما لطف داشته‌اند و در کارگاه شما ثبت‌نام کرده‌اند؛ پس فکر نکنید خیلی آدم خاصی شده‌اید! رفتار دوستانه و متواضعانه از خودتان بروز بدهید. «نگاه بالا به پایین» بدترین خصیصه‌ای است که یک مدرس می‌تواند داشته باشد.

حس صمیمیت را به دانشجوهایتان منتقل کنید تا هوا و فضا تازه شود. برای مثال، محمدرضا شعبانعلی در کلاس از دانشجوها می‌خواهد که به اسم کوچک صدایش کنند.

سهیل رضایی حرف خوبی می‌زند. او معتقد است دانشجویانی که سر کلاس حاضر می‌شوند به لحاظ رتبه انسانی از مدرس بالاتر هستند؛ چرا که آنها از کار و زندگیشان زده‌اند تا آموزش ببینند، اما شما بابت حضور در کلاس حق‌التدریس دریافت می‌کنید. نگاهی که یک دانشجو به موضوع آموزش دارد، به مراتب متعالی‌تر از مدرس است. اگر با این طرز فکر سر کلاس بروید خودبه‌خود متواضعانه برخورد می‌کنید.

 

پنج. روراستی گوید ای فرزند ایران راستگویی پیشه کن (بهار)

روراست باشید؛ اول با خودتان، بعد با دانشجوهایتان. با ادعای کذب به جایی نمی‌رسید. سراغ دارم مدرسانی که متخصص هستند، اما با بلوف‌زنی‌های بی‌جا در ردیف مدرسان زرد قرار گرفته‌اند.

اگر سوالی از شما پرسیده شد و جوابش را نمی‌دانستید، صادق باشید و بگویید «این رو نمی‌دونم، اما جوابش رو پیدا می‌کنم و توی جلسه بعد میگم». باور کنید این خیلی بهتر از جواب‌های سربالا و پرت‌وپلاست. دانشجوها باهوش هستند و تفاوت جواب درست و غلط را تشخیص می‌دهند. نه به خاطر خدا، که به خاطر خودتان روراست باشید!

 

شش. شیوایی کلام –  به دکان کسی بنشین که در دکان شکر دارد (مولوی)

اینکه شما در رشته خودتان متخصص هستید کافی نیست. تدریس مهارتی جداگانه می‌خواهد؛ مهارتی اکتسابی که می‌توانید با تمرین آن را یاد بگیرید. مدرس باید بتواند با ساده‌ترین کلمات، پیچیده‌ترین مفاهیم را به دانشجوهایش منتقل کند، و «شیوایی کلام» ابزار اصلی مدرس برای انتقال مطلب است.

تا می‌توانید از درشت‌گویی و درشت‌نویسی اجتناب کنید. استفاده از اصطلاحات قلنبه‌سلمبه، هیچکس را در زمره آدم‌حسابی‌ها نمی‌آورد! هزاران شاعر آمدند و رفتند اما هیچکدام سعدی نشد! سعدی سلطان ساده‌سازی پیچیده‌ها بود.

 

هفت. حوصله – حوصله‌ای بایدت تا بتوانی چشید (عطار)

اگر حال‌وحوصله ندارید همین حالا دور تدریس را خط بکشید؛ چرا که ممکن است لازم باشد یک موضوع را سه بار پشت سر هم برای یک دانشجو توضیح بدهید تا منظورتان را متوجه شود. تدریس زمین بازی زنان و مردان زودجوش نیست!

این حوصله نه فقط در لحظه تدریس، که در مراحل آماده‌سازی محتوای دوره نیز به کارتان می‌آید. دانشجوها به خوبی متوجه می‌شوند که کدام مدرس وقت و حوصله زیادی برای طراحی دوره و اسلایدهایش گذاشته، و کدام مدرس همان شب قبل سرهم‌بندی کرده و برای دانشجوهایش اهمیتی قائل نشده است.

 

هشت. عاملیت – ملالت علما هم ز علم بی‌عمل است (حافظ)

علم و دانش خوب است، اما کافی نیست! مدرس باید در کنار دانش، رزومه‌ای پربار و عملیاتی داشته باشد. یعنی زمانی می‌توانیم حرف‌هایش را قبول کنیم که خودش حداقل یک بار آنها را انجام داده باشد؛ وگرنه همان داستان عالم بی‌عمل می‌شود و زنبور بی‌عسل. مدرسی که عسل ندارد کلاسش شیرین نمی‌شود! کسی با خواندن چهار عدد کتاب و تماشای پنج ساعت ویدئوی یوتیوبی مدرس برتر نمی‌شود!

این موضوع روی تجربه دانشجوها هم تاثیر می‌گذارد؛ چون وقتی مدرس مسیر را با پای خودش طی کرده باشد، راه‌ها و چاه‌ها را به دانشجوهایش نشان می‌دهد و دیگر لازم نیست آن‌ها به چاله‌وچوله بیفتند.

 

نه. نظم – نوای نظم او خوش‌تر ز رود است (نظامی)

تدریسِ اثربخش با بی‌نظمی جور درنمی‌آید! لازم است سیستمی منظم، یکپارچه و هماهنگ ایجاد کنید که در آن همه چیز مثل عقربه‌های ساعت کار کند؛ و خود شما باید بیشتر از هر کسی به این سیستم پایبند باشید. اگر مدرس هر جلسه با تاخیر می‌رسد، چه توقعی از دانشجو می‌رود؟

اولین چیزی که باید منظم باشد «ذهن مدرس» است. ذهن آشفته و پراکنده نه تنها نمی‌تواند به کسی کمک کند، که اتفاقا خودش بیشتر از همه به کمک نیاز دارد! بازتاب ذهن منظم مدرسان برتر را می‌توانید در طرح درس، شیوه تدریس و نحوه مدیریت کلاسشان ببینید.

در چنین کلاسی مطالب به سرعت منتقل می‌شوند و دانشجوها هم خوشحال و راضی هستند؛ چون متوجه می‌شوند مدرس برای آنها مایه گذاشته و از این بابت احساس عزت نفس بیشتری می‌کنند.

 

ده. روی خوش – از اخلاق دوست هر چه برآید نکوست (سعدی)

کوتاهش می‌کنم: خوش‌اخلاق باشید.

هیچ‌کس دوست ندارد سر کلاسِ یک «برج زهر مار» بنشیند. بگویید، بخندید، شوخی و طنازی کنید و لحظات خوشی را برای دانشجوها رقم بزنید. بگذارید شما را با اخلاق خوشتان به یاد بیاورند و دلشان برای خنده‌هایتان تنگ شود!

 

یازده. دانش – که علم و عقل رباید هزار دانا را (مولوی)

درباره عمل‌گرایی صحبت کردیم و گفتیم زنبور بی‌عسل و فلان؛ اما باید بدانید که مدرس کسی است که علم و عمل را با هم داشته باشد. یعنی هم بداند که داستان از چه قرار است، هم دانسته‌هایش را به بوته آزمایش گذاشته باشد. در غیر این صورت مشروعیت لازم برای تدریس را به دست نخواهد آورد. شبیه دندان‌سازهای تجربی که اجازه تدریس در سطوح علمی را ندارند.

 

دوازده. قاطعیت – گر چه اصیلکی ولی خواجه تو بی‌اصولکی (مولوی)

صمیمیت و رویِ خوش به معنای رهاکردن کلاس به حال خودش نیست! مدرس باید کنترل کلاس را مثل موم در دستش داشته باشد. باید بداند کجا شوخی کند، کجا جدی باشد، کجا مهربان باشد و حتی کجا کمی تندی کند!

یک مدرس برتر اصول خاص خودش را برای برگزاری کلاس دارد. شاید فکر کنید دانشجوها از قانون‌گذاری‌های این‌چنینی ناراضی می‌شوند، اما دقیقا برعکس است! اتفاقا دانشجو در کلاس بی‌حساب‌وکتاب خوشحال نیست و حس می‌کند وقت و پولش را هدر داده‌ است.

یک لحظه صبر کنید! لازم نیست برخوردهای چکشی و افراط‌گرایانه داشته باشد. یک حد تعادل بین سخت‌گیری و بی‌قاعدگی وجود دارد که با کسب تجربه در تدریس به دست می‌آید. ضمن اینکه باید بستر ذهنی دانشجوها را هم در نظر بگیرید. قوانین یک کلاس با میانگین سنی پنجاه سال با قوانین کلاس نوجوانان از زمین تا آسمان فرق می‌کند.

 

سیزده. نزاکت ادب مرد به ز دولت اوست (سعدی)

در همه حال ادب را رعایت کنید. حتی اگر یکی از دانشجوها به شما توهین کرد، شما باید سعه صدر داشته باشید و در کمال ادب با او رفتار کنید؛ البته که معمولا چنین اتفاقی نمی‌افتد، اما خواستم خشن‌ترین مثال ممکن را زده باشم!

از قدیم گفته‌اند که احترام هر کسی دست خودش است. تا می‌توانید احترام بگذارید تا احترام ببینید. توهین، بی‌ادبی و بی‌احترامی می‌تواند جایگاه مدرس را از عرش به فرش بکشد. خوددار باشید و نقطه‌جوشتان را در کلاس پایین نگه دارید تا آرامش و متانت شما مثال‌زدنی شود.

 

چهارده. نقدپذیری – چون رسید این همه اوصاف به گوش شنوا (ناصرخسرو)

چشم‌وگوش مدرس باید باز باشد! البته برای شنیدن و دیدن نظرات منفی. این اطمینان خاطر را به دانشجویانتان بدهید که آماده گوش‌دادن به نظراتشان هستید. دروازه‌های نقد را به روی خود باز کنید و قبل از اینکه دیر شود ایرادهای کارتان را پیدا کنید و آن‌ها را رفع کنید.

یک تجربه شخصی: تا امروز بیش از پنجاه بار کارگاه نقشه راه بازاریابی محتوایی را در موسساتی مثل سازمان مدیریت صنعتی، آکادمی دیجیتال مارکتینگ، مدرسه کسب‌وکار ماهان، دوره ام‌بی‌ای دانشگاه تهران و… برگزار کرده‌ام. در پایان کلاس از دانشجوهای عزیز می‌خواهم که نقاط قوت و ضعف کلاس را با من در میان بگذارند تا بتوانم آنها را بررسی کنم و در دوره‌های بعدی اصلاحات لازم را انجام دهم.

با این اوصاف، دوره من پنجاه بار بهینه شده و سبکی که امروز تدریس می‌کنم هیچ شباهتی به روزهای اول ندارد. اگر نظرات دانشجویان نبود، این دوره تا الان صد بار منقضی شده بود!

 

پانزده. آراستگی – درپوش لباس نو، خوش بر سر منبر رو (مولوی)

بخشی از مقبولیت مدرس به آراستگی ظاهریش برمی‌گردد. آراستگی الزاما به معنای پوشیدن لباس‌های برند نیست! همین نکات کوچک مثل واکس‌زدن، عطرزدن، استحمام روزانه و… کفایت می‌کند.

 

شانزده. اطلاعات عمومی – خواجه به خواب است و خبردار نیست! (وحشی)

مدرس باید کمی پراکنده‌دانی و پراکنده‌خوانی هم در برنامه‌اش داشته باشد تا اطلاعاتی از حوزه‌های مختلف به دست آورد. همچنین باید در جریان به‌روزترین ترندها باشد تا بتواند پابه‌پای دانشجوها پیش بیاید و حس عقب‌ماندگی نکند! همچنین اطلاعات عمومی یک کاربرد بسیار مهم دیگر هم دارند و آن هم به دست آوردن «بیان تمثیلی» است.

برای اینکه بهتر بتوانید منظورتان را منتقل کنید، لازم است مثال‌های زیادی بزنید؛ و اطلاعات عمومی همان چیزی است که برای جورکردن مثال‌های مختلف نیاز دارید.

 

هفده. تکنولوژی – به هر فنی که گفتی ذو فنونی (نظامی)

مدرس باید در حوزه تکنولوژی‌های آموزشی دستی بر آتش داشته باشد. تکنولوژی برای مدرس مثل اره است برای نجار. او باید روی نرم‌افزارهای آماده‌سازی ارائه (پاورپوینت، پرزی و…)، ویرایش تصویر (فتوشاپ، ایلوستریتور و…)، ادیت ویدیو (پریمیر، فیلمورا و…) تسلط نسبی داشته باشد؛ منظورمان از تسلط نسبی این است که بتواند گلیم خودش را از آب بیرون بکشد و محتوای مورد نیاز دوره را به بهترین نحو آماده کند.

 

هجده. سواد محتوایی – این نقش ماند از قلمت یادگار (حافظ)

فارغ از اینکه در چه حوزه‌ای تدریس می‌کنید، لازم است توانایی بالایی در تولید محتوای کاردرست داشته باشید. شما مدرس هستید و وظیفه مدرس چیزی نیست جز تولید و ارائه محتوای آموزشی. یک مدرس برتر می‌داند که برای هر بخش از کلاس چه نوع محتوایی نیاز است و در چه قالبی باید ارائه شود. پس سواد محتوایی‌تان را بالا ببرید که از اوجب واجبات است!

لازم است سلیقه محتواییتان را هم تقویت کنید. اینکه چه کلماتی، چه تصاویری، چه فونت‌ها و چه رنگ‌هایی استفاده می‌کنید مستقیما از سلیقه شما نشات می‌گیرد. با دیدن محتوای مدرسان خوش‌سلیقه، خودتان هم کم‌کم خوش‌سلیقه می‌شوید؛ درست مثل آهنی که در معرض میدان مغناطیسی قرار گرفته و بعد از چند وقت خودش آهن‌ربا شده است.

همچنین لازم است اصول درست‌نویسی و ویراستاری را بشناسید. وفور ایرادهای املایی، نگارشی و ویرایشی در متن اسلایدها برایتان گران تمام می‌شود!

 

نوزده. سواد رسانه‌ای – به شکوفه‌ها به باران برسان سلام ما را (کدکنی)

یک مدرس می‌داند که چگونه باید از رسانه‌ها استفاده کند تا پیامش را به مخاطب هدفش برساند. حضوری موثر در اینستاگرام، لینکدین، توییتر و… داشته باشید. همچنین مدرسان و متخصصان باید وبلاگ داشته باشند. کمی بد می‌شود اگر اسم شما را گوگل کنند و هیچ نتیجه مرتبطی وجود نداشته باشد. از ما گفتن!

 

بیست. تعهد – مرا عهدیست با جانان… (حافظ)

یک مدرس برتر متعهد است؛ متعهد به هر چیزی که قولش را داده؛ و متعهد به هر چیزی که قولش را نداده، اما از او توقع می‌رود. همچنین متعهد به شروع کلاس راس ساعت است. اگر مباحث ماند و زمان تمام شد، متعهد باشید و یک جلسه جبرانی بگذارید. تعهد شما همان چیزی است که می‌تواند شما از جرگه کاسبان آموزش جدا کند.

 

بیست‌ویک. نوع‌دوستی بنی‌آدم اعضای یک پیکرند (فردوسی)

مدرس برتر کسی است که کمک‌کردن به انسان‌ها را دوست داشته باشد. او عاشق دانشجوهایش است و این علاقه را می‌توان در سبک تدریسش مشاهده کرد. به راحتی از کنار مشکلات و مسائل دانشجو نمی‌گذرد و تمام تلاشش را می‌کند که برای آنها مفید باشد.

با همه محدودیت‌هایی که دارد، سعی می‌کند از دانشجوهایی که مشکل مالی دارند حمایت کند. هرچند این موضوع وابستگی زیاد به طرز فکر موسسه آموزشی هم دارد.

 

حرف آخر…

در پایان شما را به دیدن فیلم «انجمن شاعران مرده» دعوت می‌کنم؛ فیلمی که بخشی از زندگی یک معلم کاردرست را به تصویر کشیده است.

همچنین از شما تشکر می‌کنم که وقت گذاشتید و این مطلب را خواندید. به امید تحول سیستم آموزشی کشور.

ارادتمند

12 دیدگاه

  • حسین سیف

    درود خدمت یوسف عزیزم، خیلی مطلب خوبی بود و یاد گرفتم. فیلم رو هم حتما میبینم.

    به نظرم میشه به چیزهایی که مدرس باید بدونه مدل های یادگیری افراد رو هم اضافه کرد مثل مدل های یادگیری بر اساس

    خواندن/ نوشتن eading and writing
    عملی کار کردن kinesthetic
    دیدن visual
    شنیدن auditory

    اینکه مدرس بدونه هر فرد چطور یاد میگیره، خیلی خیلی در طراحی اسلاید و نوع تدریس کمکش میکنه.

    یا تیپ های شخصیتی افراد و بلد بودن شخصیت شناسی هم میتونه خیلی کمک کنه.

    نتیجه گراها (ته دوره چی میشه ها)
    محقق ها (منابع بیشتر بخواه ها)
    نیازمند پشتیبان ها (تنهایی نمیتونن جلو برن)
    پیشروها (جلو جلو یادگیرنده ها)
    و …

    برای همه اینها هم میشه سر کلاس برنامه داشت.

    • یوسف فراهانی
      نویسنده

      مرسی حسبن جان
      به نکات بسیار درستی اشاره کردی

  • فرزانه کردلو

    سلام
    من محتوای شما رو خوندم.

    خیلی خوب بود و پر از نکات خوب.
    برای خودم خیلی مفید بود.
    موفق باشید.

    • یوسف فراهانی
      نویسنده

      سلام. ممنون. خوشحالم براتون مفید بوده.

  • نگارتایمز

    چه مطلب پربار و مفیدی واقعا ازتون ممنونم جناب فراهانی عزیز.متاسفانه هنوز موفق به شرکت در دوره‌های شما نشدم اما امیدوارم در آینده نزدیک این سعادت نصیبم بشه و بتونم دوره کپی رایتینگ شما حضور پیدا کنم.لذت بردم از دیدن سایت غنی و صفحات مجازی خیلی خوبتون.تک تک مواردی که فرمودین در کار شما مشهوده و این یعنی همون تطابق علم و عمل. چه افتخار بزرگی که ما اساتید یکه و نابی همچون شما رو در کنار خودمون داریم. برقرار، سلامت و موفق باشید🌹
    ارادتمند شما: نگار نجفی

    • یوسف فراهانی
      نویسنده

      ممنونم از نظر لطف شما.
      به من محبت دارین.
      خوشحالم که بلاگ براتون مفید بوده.
      ارادتمند.

  • فاطمه

    ممنون از شما عالی بود

    • یوسف فراهانی
      نویسنده

      سپاسگزارم

  • درسا رشتی

    واقعا لذت بردم از نکاتی که مشخص بود چقدر اصیل و واقعی هستند و خودتون اونها رو زندگی کردید، با تمثیل های زیبایی که از شاعران مختلف آورده بودید. موفق و پیروز باشید استاد فراهانی.

    • یوسف فراهانی
      نویسنده

      لطف دارید. ممنونم.

  • سپاس فراوان بابت مقاله کامل و کاربردی تون جناب فراهانی. خوشحال بابت آشنایی با وب سایت شما. مانا باشید.

    • یوسف فراهانی
      نویسنده

      ممنون از توجه شما. ارادتمند.

ارسال دیدگاه شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *